پخش زنده
دانلود اپلیکیشن اندروید دانلود اپلیکیشن اندروید
English عربي
4601
-
الف
+

روایت بازیگر «مختارنامه» از سکانس ظهر عاشورا

بازیگر نقش "زهیربن قین" از ایفای نقش خود در سریال «مختارنامه» می‌گوید.

بازیگر نقش "زهیربن قین" از ایفای نقش خود در سریال «مختارنامه» می‌گوید.

به گزارش آی‌فیلم به نقل از فارس، "محمود اردلان" بازیگر نقش «زهیربن قین» در سریال «مختارنامه» گفت: برای ضبط سکانس هایی که مربوط به ظهر عاشورا بود آب نخوردم که خشکی لب ها و دهانم واقعی باشد و با اینکه در بیابان بودیم و کار خیلی سخت بود این کار را کردم.

همچنین او در این گفتگو به علل ماندگاری سریال «مختارنامه» و حضور خود در این سریال اشاره کرد که مشروح آن را در زیر مشاهده می‌کنید:

** شما در ابتدا برای طراحی صحنه های جنگی انتخاب شده بودید یا به عنوان بازیگر؟

-نه من اول برای بخش بازیگری انتخاب شدم و در نقش «زائده» پسرعموی مختار و زندان بان انتخاب شدم و همان روزهای اول تصویربرداری بازیم شروع شد و در کنار ابراهیم اشتر و پسر مختار بازی داشتم. در سال 85 و 86 تصویربرداری داشتیم و آقای "میرباقری" نگران سکانس های جنگی سریال بود که اتفاقا جنگ های زیادی هم داشتند و من چندین بار به آقای میرباقری پیشنهاد داده بودم و با خیلی ها هم صحبت کردند و کارهایی انجام دادند اما راضی نبودند. در نهایت آقای اصغری که دستیار آقای میرباقری است من را معرفی کرد و بخش هایی از من ضبط شد و زمانیکه دیدند پسند کردند و در بخش طراحی صحنه های جنگی هم در خدمت گروه بودم.

** مختارنامه چندمین کار جدی شما در بخش طراحی صحنه های جنگی بود؟

-اولین کار جدی و رسمی ام "مختار" بود و قبل از آن کارهای بسیاری را چه در ایران و چه در خارج از کشور انجام داده بودم اما کار جدی ام مختار بود.

** قبل از آن در کدام کارها حضور داشته و تجربه کسب کرده بودید؟

-در چند کار سینمایی و تلویزیونی کار کرده بودم. مثل تنبل قهرمان کار "بهروز غریب پور" که نقش اول کار و بخش های اکشن و سوارکاری را کار کردم و بعد از آن در فیلم نابخشوده با اینکه نقش اصلی بودم، با آقای "امکانیان" برای بخش های اکشن تمرین می کردم. از طرفی سالها است که در فدراسیون کاراته هستم و یک دوره هم در تیم ملی کاراته بودم و داور بین المللی هستم و در رشته رزمی و کاراته شاگرد هم دارم و در این روزها به صورت آنلاین تدریس می کنم.

بیشتر بخوانید

ماندگارترین سکانس مختارنامه را امشب ببینید

نبرد دیدنی مختار با غول شامی

گزارش تصویری: خلاصه قسمت هشتم مختارنامه

** برگردیم به مختار و ایفای نقش زهیر. چطور شد که آقای میرباقری از میان بازیگرهایی که برای انتخاب این نقش داشتند، شما را برای ایفای این نقش انتخاب کردند؟

-یک شب که آقای میرباقری به همراه آقای اسکندری در شاهرود بودند با من تماس گرفتند و گفتند بیا درباره نقش زهیر صحبت کنیم. وقتی رفتم گفتند برای نقش زهیر بن قین، "پرویز پرستویی" را در نظر داریم و می خواهیم بدانیم چقدر زمان می خواهید تا به او شمشیرزنی و اکشن را یاد بدهید؟ گفتم آنطور که شما می خواهید چیزی حدود پنج سال اما خب تمام تلاشم را می کنم تا زودتر این اتفاق بیفتد. فردای آن روز آقای اسکندری گفت اگر خودت را گریم خاصی کنم و چهره ات کاملا تغییر کند و صدایت هم دوبله شود، حاضری نقش زهیر را بازی کنی؟ و قبول کردم. در ادامه گریم شدم و گریم بسیار سختی بود آن هم در گرمای ۶۰ درجه شهر طرود و با آن لباس ها.

** برای ضبط این سکانس ها، تمرین هم داشتید؟

-بله حدود یک ماه برای همان یک سکانس تمرین می کردم تا کاملا آماده باشم.

** کلیت بازی شما در نقش زهیر شامل چند سکانس بود؟

-سکانس خیمه، ظهر عاشورا و نماز امام حسین (ع)، جنگ قبل و بعد از نماز ظهر عاشورا، شب عاشورا که اما صحبت می کنند و چراغ ها را خاموش می کنند تا هر که می خواهد برود. حتی برای سکانس وهب خیلی تمرین کردیم و سکانس سختی بود و خیلی هم خوب درآمد.

** قطعا چهره واقعی شما با چهره گریم شده در نقش زهیر تفاوت های بسیاری دارد. زمانی که چهره گریم شده خودتان را در آینه دیدید، اولین واکنش تان چه بود؟ و چه کار کردید؟

-بعد از چهار ساعت گریم اولین واکنشی که داشتم این بود که جلوی آینه ایستادم و خودم را که دیدم داشتم از هوش می رفتم، چون چشم ها و صدا برای خودم بود اما کلیت چهره ام فرد دیگری بود و واقعا وحشت می کردم. اما بعدها عادت کردم و آقای میرباقری دیالوگ های زیادی نوشته بودند و گفتنش آن هم روی اسب سخت بود و هدایت جنگ و ... همه در کنار هم کار دشواری بود. از طرفی جنگ با این شمشیرها که همه از جنس آهن بود کار خطرناکی بود و باید کاملا حواسمان را جمع می کردیم چراکه اگر یک لحظه به بدن یا سر فردی اصابت می کرد زخمی می شد. آنجایی که سکانس های جنگی را داریم ضبط می کنیم، بازیگران باید کار با شمشیر را آموزش دیده باشند و اگر بازیگری فرار کند که سریال خنده دار می شود و اگر هم بخواهد از خودش دفاع کند که باید این کار را به خوبی بلد باشد. ما در این سریال کلی شمشیر خورد کردیم و کلی نیزه شکاندیم اما خدا را شکر هیچ کسی صدمه ای ندید.

** صحنه جنگیدن زهیربن قین چند بار تکرار شد؟

-آقای میرباقری تاکید بر این دارد که پلان های طولانی بگیرد و رعایت این موضوع در بخش اکشن خیلی سخت است و یک پلانی که حدود یک دقیقه بود، را به خاطر تصویربرداری از زوایای مختلف باید چند بار تکرار می شد. در حالت کلی تکرار صحنه های اکشن خیلی سخت است چونکه خطرش بالا است و تکرار اکشن خیلی صلاح نیست و آقای میرباقری این را رعایت می کرد.

** چند روز ضبط این سکانس ها طول کشید؟

-ما یک ماه و پانزده روز طرود بودیم برای ضبط سکانس خیمه ها، حضرت عباس (ع)، وهب و زهیر.

** زمانیکه نقش زهیر به شما پیشنهاد شد چقدر با این شخصیت آشنا بودید؟

-در همان زمان درباره این شخصیت تحقیق هایی انجام دادم و بعد اینکه در فضای صحرای کربلا قرار گرفتم و گیرایی و جذبه این شخصیت را از نزدیک دیدم همه چیز فرق کرد. حتی برای آن سکانس ها آب نخوردم که خشکی لب ها و دهانم واقعی باشد و با اینکه خیلی سخت بود به خاطر طبیعی درآمدن نقش و اینکه واقعا دوستش داشتم، این کار را کردم.

بیشتر بخوانید

نقش‌های تکرار نشدنی محرمی در آی‌فیلم

بازی ماندگار فرهاد اصلانی در مختارنامه

شهادت زهیر بن قین در کربلا

** به هر حال زهیر از جمله شخصیت های قیام کربلا بود که خودش زیاد راضی به رفتن در سپاه امام (ع) نبود و همسرش نقش به سزایی در رفتن او داشت. چقدر چنین قصه ای برای شما جذابیت داشت؟

-دیالوگ های میرباقری در بخش های تاریخی واقعا زیباست. شاید بازیگر حس کند که دارد درست آنها را بیان می کند اما همه ما چندین بار برای گفتن این دیالوگ ها تذکر می گیریم چونکه او که اینها را نوشته بهتر از ما از آهنگ این جملات آگاه است و می خواهد دقیقا همانی که می خواهد اجرا شود.

** یکی از سکانس های معروف زهیر نیز به شب عاشورا و حضور در خیمه امام (ع) برمی گردد که امام چراغ ها را خاموش کردند و فرمودند هر آنکس که نمی تواند ما را فردا همراهی کند، برود. قرار گرفتن در فضای خیمه امام (ع) آن هم در شب عاشورا برای شما چه حسی داشت؟

-اصلا قابل بیان نیست و نمی توانم بگویم. بازیگر باید هنر بیان و تغییر چهره و ... را به خوبی بداند و تا جایی که می تواند خود را به نقش نزدیک کند.

** در سریال های اینچنینی معمولا این احتمال وجود دارد که برخی سکانس های جنگی شبیه به هم شوند. میان جنگ ها این احتمال وجود داشت که برخی سکانس ها شبیه به هم شود؟

-نه اصلا و خیلی تلاشم را می کردم که این اتفاق رخ ندهد. در مختارنامه سکانس های جنگ زیادی داشتیم و خیلی از بازیگران در این سریال در این سکانس ها بازی کردند اما هیچ کدامشان شبیه به هم نشد. از آقای "رویگری"، "عرب نیا"، "حمید عطایی"، مرحوم "علامه" و "شیراندامی" همه می جنگیدند، اما خوشبختانه هیچ کدام جنگ هایشان شبیه به هم نبود و این مهم بود که این تعداد زیاد بازیگر، جنگ های متفاوتی داشته باشند.

** چطور این تفاوت را بین جنگ هایی که در کلیت شبیه به هم هستند، ایجاد می کردید؟ از تکنیک خاصی استفاده می کردید؟

-در این سالها کارهای اکشن بسیاری انجام دادم و همیشه به این تفاوت فکر می کنم. از طرفی کارهای روز مثل "معمای شاه" و "تبریز در مه" هم انجام دادم که با کارهایی مثل مختارنامه فرق می کرد.

** برای اجرای سکانس های جنگی در مختارنامه و اینکه از لحاظ واقعی شبیه به همان جنگ های واقعی دربیاید، شما مطالعه ای داشتید؟

-مهم این بود که این جنگ ها با درام سریال هماهنگ باشد که آقای "میرباقری" در این زمینه به طور کامل ما را راهنمایی می کرد و تا زمانیکه او به طور کامل در مورد هر شخصیت من را راهنمایی نکند و اطلاعاتی ندهد، من واقعا شخصیت را نمی شناسم. خیلی ها زهیر و وهب را تا قبل از پخش این سریال نمی شناختند و آقای میرباقری از لحاظ توانایی، قدرت جنگیدن و اینکه در این جنگ این لشگر منظم و نامنظم بوده است همه اطلاعات را به من می گفت. اما بخشی هم باید سینمایی در بیاید و مردم باید دوست داشته باشند و باید برای مردم  جذاب باشد و اگر بخواهیم مستند کار کنیم دیگر جذابیت را نخواهد داشت. 

** در کل حضور شما در این سریال چه در بخش طراحی سکانس های جنگی و چه در بخش بازی در دو نقش، چقدر در زندگی شخصی تان تاثیر گذار بود؟

-کل سریال «مختارنامه» برای همه ما عوامل و بازیگران برکت بود. هم از لحاظ مادی و هم معنوی و همه چیز را در زندگی من تغییر داد و برایم مثل یک دانشگاه بود. از نظر معنوی نیز زندگی و دیدم را به زندگی تغییر داد و در کارهای بعدی ام از قبال مختارنامه خیلی موفق بودم.

** همه ما واقعا کربلا و قیام امام حسین (ع) را در ذهنمان تصور کردیم، اما شما این شانس را داشتید که این واقعه را از نزدیک و به صورت بازسازی شده ببینید. از حسی که موقع بازی کردن در این سکانس ها داشتید برایمان بگویید.

-در آن مدت زمانی که سکانس های مربوط به کربلا را می گرفتیم نزدیک به دو ماه تا صبح نمی خوابیدم و حال و هوای عجیبی داشتم. از طرفی حقوقی که می گرفتیم اصلا تمام نمی شد آنقدر برکت داشت. در حالیکه خیلی کارها انجام دادیم که به دو روز نرسیده همه حقوقمان تمام شده و اصلا برکت نداشته است.

م ن/ه خ

نظر شما
ارسال نظر